پشتیبانی آنلاین و تلفنی
ارتباط مستقیم با غرفهدارها
تضمین بازگشت وجه توسط باسلام
توضیحات
مقدار:
1 عددی
ابعاد:
14/5×21/5
نویسنده:
الوین شوآرتز
قطع:
رقعی
ناشر:
نگاه آشنا
تعداد صفحات:
192
سال نشر:
1403
برند:
رمان خارجی / کتاب نوجوان / ژانر وحشت
مرد جوانی به همراه همسرش برای دیدار با پدر و مادرش راهی سفر شدند. آنها معمولاً بهموقع برای شام میرسیدند؛ اما اینبار دیرتر حرکت کرده بودند و حالا هوا داشت تاریک میشد. بنابراین تصمیم گرفتند شب را جایی بمانند و فردا صبح به مسیرشان ادامه دهند. کنار جاده و در جنگل، خانۀ کوچکی دیدند. همسرش گفت شاید اتاق اجارهای داشته باشند؛ بنابراین رفتند تا بپرسند. مرد و زن سالخوردهای در را باز کردند و گفتند که اتاق اجاره نمیدهند؛ اما خوشحال میشوند آنها را بهعنوان مهمان بپذیرند. زن قهوه درست کرد و کمی کیک آورد و همگی باهم مشغول صحبت شدند. بعد زوج جوان را به اتاقشان راهنمایی کردند. مهمانها دوباره خواستند که برای آن شب پول بدهند؛ اما پیرمرد گفت که هیچ پولی را قبول نمیکند. زوج جوان صبح زود قبل از میزبانانشان از خواب بیدار شدند، روی میز نزدیک درب ورودی یک پاکت با مقداری پول گذاشتند و رفتند. کمی بعد برای صبحانه به رستورانی رفتند. وقتی به صاحب رستوران گفتند شب را کجا ماندهاند، او شوکه شد و گفت: «ولی فکر نکنم هاااا. اون خونه کاملاً تو آتیش سوخته و زن و مرد ساکن اونجا فوت شدن.» زوج جوان که نمیتوانستند باور کنند، به همان خانه برگشتند؛ اما خانهای وجود نداشت. تنها چیزی که پیدا کردند، چوبهای سوختۀ خانه بود. آنها در میان خرابههای خانه ایستادند و سعی کردند بفهمند چه اتفاقی افتاده است. سپس زن از تعجب فریاد کشید. ...